معماری گوتیک، یکی از سبکها و دورههای تاریخی معماری است. این یک سبک مذهبی است که همواره در خدمت کلیسا بودهاست.
در سال ۱۵۵۰ جورجو وازاری (۱۵۷۴–۱۵۱۱) نخستین بار اصطلاح گوتیک را به شکل واژهای برای تمسخرآمیز توصیف کردن هنر و معماری دورهٔ سدههای میانه پسین به کار برد و آن را به گوتها نسبت داد یعنی آن را «هولناک و بیفرهنگ» معرفی کرد.
آغاز پیدایش هیچیک از شیوههای معماری را به دقت شیوهٔ گوتیک، نمیتوان تعیین کرد. هنر معماری گوتیک در میان سالهای ۱۱۳۷ و ۱۱۴۴ (میلادی) در جریان بازسازی کلیسای سن-دنی فرانسه پا به عرصه وجود گذاشت و تا اواسط قرن شانزدهم میلادی در اروپا معمول بود. هنر گوتیک در میان دو دورهٔ هنر رمانسک و رنسانس واقع شدهاست و تا قبل از دورهٔ مدرن، گوتیک به عنوان یک صفت منفی به کار میرفت و فیلاریته از آن به عنوان هنر فلاکتزده یاد میکند. سبک معماری جورجیا الهام گرفته از این سبک، در سالهای ۱۷۲۰ تا ۱۸۴۰ در کشورهای انگلیسی زبان شهرت یافت.
دورهٔ گوتیک در فرهنگ جهان دوران استیلای مذهب و بالاخص کلیسا، بر جوامع بودهاست. نوع ارتباطات در آن دوران به صورت عمودی تعریف میشد. بدین معنا که تمام ابعاد و جنبههای زندگی در جهت خداوند و برای خداوند تعریف میشد. این الگو در آن دوران خود را به صورت فلشهای رو به بالا (به سمت خداوند) نشان دادهاست. دورهٔ گوتیک با ظهور اومانیسم پایان یافت. البته عدهای دورهٔ رنسانس را دشمن گوتیک میدانند.
یکی از ویژگیهای گوتیک، قوس نوک تیز است. این نوع طاق قبل از اینکه در
قوسهای نوک تیز بهطور گسترده در تزئین گذرگاه طاقدار کور رومی نیز رخ میدهد که در آن قوسهای نیمدایره با یک الگوی تزئینی ساده همدیگر را میپوشانند و نوکهای تیز به صورت تصادفی در طراحی پیش میآیند.
معماری پایدار یکی از تحولات بسیار مهم در حوزه معماری است که هدف آن طراحی بنا بر مبنای اصول پایداری و صرفه جویی در مصرف انرژی می باشد. پایداری و توسعه پایدار به منظور کاهش آلودگی های زیست محیطی و بهینه سازی مصرف انرژی مورد توجه طراحان و معماران قرار گرفته است و در واقع واکنشی به بحران های پیش آمده در دنیای صنعتی و مدرن امروز به شمار می آید.آشنایی با این معماری می تواند نکته مثبتی برای
در طراحی پایدار، بنا با محیط پیرامون خود و شرایط اقلیمی سازگار است و با آن ارتباط برقرار می کند. این طراحی نیازهای کنونی بشر را به نحوی تامین می کند که نسل های آینده نیز بتوانند از منابع انرژی استفاده نمایند. انعطاف پذیری بالا، مصرف حدالقل انرژی و راندمان بالا در استفاده از منابع انرژی جزء نکات ضروری در این معماری هستند. از این رو استفاده از منابع محدود موجود در طبیعت کاهش می یابد و آلاینده های زیست محیطی به منظور جلوگیری از اختلال در چرخه طبیعت مدیریت می شوند. یک معمار می تواند با کاربرد محتاطانه منابع انرژی میزان استفاده از آنها را در ساخت بنا کاهش دهد. رعایت این نکات می تواند به شما در
توسعه پایدار نیازهای اساسی انسان را تامین می کند و سطح زندگی آن را ارتقاء می بخشد. در حال حاضر به دلیل تغییراتی که انسان ها در محیط زندگی خود پدید آورده اند، بحرانی به وجود آمده که ادامه زندگی سالم را باید متکی به تجدیدنظر در روش ساخت و ساز دانست. پایداری به معنای تداوم زندگی در آینده است و به پایداری اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی اشاره دارد. این مفهوم بر سه اصل صرفه جویی در کاربرد منابع، طراحی انسانی و طراحی هماهنگ با چرخه حیات استوار است. در دنیای امروز معماران به دنبال راهکارهای سودمند در جهت فراهم نمودن یک زندگی مطلوب برای انسان هستند. نقاط قوت و ضعف یک بنا تاثیر مستقیم بر محیط زیست دارد، بنابراین معماران وظیفه ای حساس برای تدام زندگی بشر و حفظ محیط زیست بر عهده دارند. معماران نظم هارمونیکی که بین عناصر طبیعت وجود دارد را الگوی طراحی خود قرار می دهند و معماری پایدار که معماری اکولوژیکی، معماری زیست محیطی و معماری سبز نام دارد را اجرا می کنند.
هدف اصلی طراحی سبز ایجاد شرایطی برای ساختمان است که بتوان با استفاده از مصالح بازیافت شده، استفاده از مواد طبیعی و معدنی را به حدالقل رساند. در نتیجه نوعی تعادل در چرخه طبیعت ایجاد می شود و منابع طبیعی برای نسل های آینده از بین نخواهند رفت. تغییر و تحول در طراحی و ساخت بنا با توجه به نیاز جامعه صورت می گیرد، بنابراین اگر رابطه فناوری های نوین و اهداف پایداری مورد آموزش قرار گیرند، مشکلات زیست محیطی کاهش می یابند و نوآوری و تکنولوژی های جدید در خدمت پایداری قرار خواهند گرفت.طبق همین نیاز شرکت های بزرگ برای
پروژه در صنعت ساختمان همانند تولید در دیگر صنایع است که هر روند تولیدی با تلاش، برنامه ریزی، کنترل کیفیت و منابع انسانی کارآمد به محصول قابل قبول و با کیفیتی تبدیل می گردد ولی در صنعت ساختمان قسمت های زیادی از پروژه قابل رویت و بررسی فنی توسط خریداران نیست و فقط در فاز بهره برداری و استفاده است که عیار ساخت پروژه ساختمانی مشخص می شود.
پروژه در صنعت ساختمان مجموع فعالیت های کارفرمایان، مهندسین مشاور و پیمانکاران اصلی و فرعی است که در راستای هدف مشخصی و تعیین شده بر اساس مطالعات اولیه مالی و فنی پیش می رود. شاید بتوان گفت که از دیدگاه کارفرما فاز دیگری نیز به نام فروش واحد های پروژه وجود دارد که پس از اتمام آن، ارتباط سرمایه گذار با پروژه قطع می گردد.
فاز صفر – شامل مطالعات اولیه و تحقیقات و بررسی های طرح های توجیهی و … می شود.
فاز یک – شامل توافقات اولیه بین مشاور طراح و کارفرما در خصوص پلن های اجرایی و نقشه های کلی می شود.
فاز دو – ورود مهندسین مشاور معماری، تاسیسات و برق به جزئیات نقشه ها منطبق بر قوانین شهرداری و نظام مهندسی است که این طراحی ها بر اساس تصمیمات فاز یک صورت می گیرد. در این فاز جزئیات به تفصیل تهیه می شود.
فاز سه – در این مرحله پیمانکار انتخاب شده و فاز اجرای پیمان آغاز می گردد. نظارت بر اجرا نیز توسط مهندس مشاور و ناظر صورت می پذیرد.
فاز چهار – در مرحله ی نهایی علاوه بر مسائل قانونی و پایان کار، پیمانکار نتیجه نهایی را به کارفرما یا ناظر پروژه تحویل می گردد و پس از آن بهره بردار جهت استفاده از پروژه وارد می شود.
وندور لیست همان لیست فروشندگان مورد تایید دستگاه نظارت و مهندسین مشاور و کارفرما است. پس از ارزیابی کیفی تامین کنندگان این لیست تهیه می شود که باید بدانید قرار گرفتن در این لیست به معنی انعقاد قرارداد نیست ولی بدون آن در عمل خریدی صورت نمی گیرد. یکی از راههای ورود به وندور لیست ها، استفاده از روش ها و استراتژی های
کارفرما یا مالک یا سرمایه گذار پروژه که در اکثر مواقع نقش بسیار تعیین کننده ای در تهیه ی وندور لیست دارد.
مشاوره پروژه می تواند توسط اشخاص یا شرکت های مختلفی انجام گیرد. بنا به نوع تجهیزاتی که ارائه می دهید نیاز به تایید مشاور هر بخش دارید.
شرکت پیمانکار می تواند اصلی یا فرعی باشد. می توان در یک پروژه ساختمانی در بخش های مختلف ابنیه، برق و تاسیسات پیمانکاران مختلفی را به کار گرفت.
ناظر به مهندس مشاوری گفته می شود که از طرف سازمان نظام مهندسی جهت نظارت بر اجرای اصولی پیمانکار معرفی می گردد.
در مواقعی ناظر دیگری در پروژه از طرف مهندس مشاور و طراح اصلی مقیم می شود تا نظارت بر پیمانکار با دقت بالایی صورت گیرد.
عامل چهارم بازوی کمکی کارفرما و در حقیقت مدیر پروژه جهت هماهنگی های مورد نیاز بین مشاور و کارفرما و پیمانکار است.
نخستین آشنایی گسترده ایرانیان با «معماری اروپایی» در دوره قاجار اتفاق افتاد،
تمایل به ایجاد بناهایی مشابه در میان اشراف قاجار و سپس مردم میانه حال ایجاد شد.
قاجاریان از طریق سفرنامه ها و عکسها با معماری اروپا آشنا شدند،
از این رو ساختمانهای این دوره بدون آگاهی دقیق از قواعد سبکهای اروپایی ایجاد میشدند.
بسیاری از مورخان تفاوت میان معماری قاجار و اروپا را ناشی از تقلید نادرست از غرب می دانند
که فهمی از ریشههای نظری مدرنیته نداشت، وحید وحدت، استاد تاریخ معماری دانشگاه تگزاس،
این تفاوت را به خاطر ریشههای بومی سبک مدرن دوران قاجار میداند.
وی با مطالعه توصیفات فضای مصنوع در سفرنامههای ایرانیانی که در دوره قاجار به اروپا سفر کرده اند،
به این نتیجه می رسد که نوشتههای آنان بیش از آن که توصیف بیطرفانهای از اروپا باشد،
ناشی از فرافکنی آرمانشهری ایرانی بر فضایی فرنگی است.
در اوایل دوره رضا شاه گرایشهای متفاوتی به رهبری معماران ایرانی تحصیل کرده اروپا
و معماران اروپایی که از طرف دولت به ایران دعوت شده بودند در برابر حالت سنتی پدیدار شد.
آنان مصالح جدید و روشهای نوآورانه در اجرای سازه را جایگزین روشهای پیشین کردند.
بزرگترین هدف معماران این عصر تغییر روشهای سنتی ساخت و ساز به شیوههای روز دنیا بود.
سبک ملی در دوران محمدرضا پهلوی برای بازگرداندن سنتهای ایران باستان از سوی حکومت رضاشاه
پدیدآمد و حمایت شد.
از نظر پدیدآورندگان سبک ملی، معماری سنتی ایران جوابگوی نیازهای متجدد ساختمانی نبود
و در برابر اروپا تکنیک مدرن مناسب برای پاسخگویی به نیازهای جدید را داشت.
از این رو با حفظ کالبد اروپایی بناها، عناصر ایرانی را با آن آمیختند و سبکی بیآنکه از سیر تصور برخوردار
باشد، خلق کردند.
گرایش به معماری مدرن از سالهای میانی حکومت رضا شاه، از سوی معمارانی چون گابریل گورکیان،
وارطان هوانسیان، پل آبکار و رولان مارسل دوبرول حمایت میشد.
سبک این افراد تحت تأثیر معماری مدرن مکتب وین، معماری اکسپرسیونیست آلمان قبل از دهه ۱۹۳۰ میلادی و
آرت نووی فرانسه شکل گرفت.
وارطان هوانسیان که نماینده این گروه و شیفته جریان تجددخواهی عصر رضاشاه بود،
در یادداشتهای خود معماری مدرن ایران را با کشف حجاب مقایسه میکرد و معتقد بود،
همانگونه که ن پیش از این در زیر چادرهای سیاه محبوس بودند، خانههای نیز زیر دیوارهای بلند و کاهگلی
محصور بودند و سبک مدرن با به کار بردن شیشه و آهن بناها را از حجابی که گرفتارش بودند رهانید.
معماری تاریخگرا به عنوان جریانی موازی با جو غالب مدرنیستی ایران، بین دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰
خورشیدی شکل گرفت و به شدت تحت تأثیر جریانات روشنفکری ایران در آن دههها بود.
اتفاقاتی چند به شکلگیری و جهتیابی آن کمک کرد.
بومگرایی در باورهایی همچون مقاومت در برابر فرهنگ غیرخودی، ارج نهادن به عویت اصیل قومی و آرزوی بازگشت به سنت فرهنگی آلوده نشده بومی ریشه دارد.
تاریخگرایی و بومگرایی معماران ایرانی از طریق آموزههای نظری اندیشمندان پست مدرن مانند:
"رابرت ونتوری" و "چالرز جنکس" به وجود نیامد،
بلکه در تجربیات معماری لویی کان و مباحث مطرح شده حسن فتحی در کتاب "معماری برای فقرا" ریشه داشت.
کافی است نگاهی به اطراف بکنیم تا ببینیم که خط غالب در معماری، خط مستقیم است.
در برخی موارد، ساختمان کاملا حول خطوط منحنی طراحی شده است.
در سایر موارد، هم خطوط منحنی و هم مستقیم در همان ساختمان به کار رفته است.
استفاده از خطوط منحنی بر خلاف خطوط مستقیم، فضاهایی ایجاد میکند که صرفا مکعبی شکل نیستند.
بنابراین، در سبک معاصر فرد ساختمان را به اشکال گرد میبیند.
استفاده کند، یعنی اگر واحد حجم را مکعب بگیرد، این مکعبها را به روشهای شگفتانگیزی گردهم میآورد
تا ترکیب متمایزی از احجام خلق شود. این ترکیب نیز همانند اشکال گرد، ایجاد فضاهای نشیمن داخلی با
طرحبندیهای غیرعادی را ممکن میکند.